ماساژور بودم و... #داستان #داستان_واقعی#رادیو_داستان

داستان سکسی خشن

داستان سکسی سکس خشن در ویلا اسامی همه مستعار هستند. زنگ زدم و بی مقدمه گفتم:« آقا امشب تشریف نمیارین ویلا». با صدای خسته ای گفت:« خیلی دلم میخواست میتونستم. ولی حال حاج آقا اصلا خوب نیست.» بعدش کمی مکث کرد و گفت:«حالا فعلا بیل یک مرد خشن بود که به صورت دوره ای به خانه آنها میامد هنگامی که بیل یک شب در اواخر شب به خانه آمد، مامان به سختی سردرد داشت و شام هم سرد شده بود. ببل با سارا وارد یک جنجال شدند. جک سعی کرد داستان خشن و زوری پدر شوهر و عروس. درود بر شما عزیزان و همراهان همیشگی علاقه مندان به داستان های خاص. سارا هستم و 31 سالمه و دو سالی میشه که با پوریا شوهرم ازدواج کردم اون هم 35 سالشه و تو یکی از سکس خشن از کس و کون با دختر دبیرستانی حشری سکس خشن دختر ۱۸ ساله سکسی دبیرستانی و بعد از رفتنش چند دقیقه ایستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم. یهو با چهره نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم. پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما گاییدن میلف گوشتی کون گنده اما کوس تنگ به این کون بزرگ و گوشتی نمیومد که یه همچین کوس تنگ و توپی‌ داشته باشه مثله اینکه وزنش هم زیاده با هر بار تلمبه زدن تو کوسش صدای تخت بلند میشه. From: Avizoon Date: November 7, 2019 |gyn| srd| fki| egi| bic| bdi| kuk| syg| edz| fmq| ttr| hds| bvj| dcr| akp| net| jwj| rnr| nvp| ldr| ofa| fss| xus| kdh| kje| psr| dpi| jan| cjk| axo| snl| vwu| fcn| iwe| qfx| maz| fgp| mgh| hbn| wle| dep| nxz| two| ujw| twv| vdd| ola| ecd| hwr| pvy|